روزهای به یاد ماندنی از سه و چهار ماهگی آرسام
عزیزکم دیگه تو سه ماهگی تقریبا میشه باهات بازی کرد و کلی خندوندت .بابایی کلی باهات حال میکنه .انقدر برات شعر می خونه و تو رو راه میب ره.آخر شب ها هم که کمی بد قلقی میکنی بابا بهروز سر پا جلوی تل تو رو تگه میداره و شما هم زوم میکنی به تلوزیون و صدات در نمیاد ؛حتی وقتی چشات کلی خوابش داره. بیشتر اوقات خودت تنهایی بازی نیکنی و صدا های عجیب و قریب در میاری مثل: اقهههههه شایدم اخخههههه با کسره. هه هههههه وقتی بازی میکنی یا باهات حرف مبزنن د اووووو با فتحه وقتی گریه مبکنی امههههه با ریتم وقتی هم با ناز گریه میکنی با کسره و جدیدا خنده های پرتقالیت که همه رو دیونه کرده از خوابی...
نویسنده :
سارا
18:02